loading...
architecturenovinshahr
ramin بازدید : 409 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

کانسپت چیست؟

کانسپت چکیده مفهوم و اندیشه نهفته در طرح معماری است این مفهوم می تواند:

قیاسی باشد (analogies) ، که به معنی الگو گیری از ویژگیهایی که برای طرح مفیدند ، مثل الگو گیری از روابط معماری گذشته برای یک طرح یا مقیاس قرار دادن کار هنرمندان در استودیو برای طراحی یک ساختمان آزمایشگاه ( لویی کان – ساختمان تحقیقات پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا)

استعاری و تشبیهی باشد ( metaphors and similes) مثلا استفاده از یک عنصر معماری برای به یاد آوردن یک مساله خاص  و یا به صورتی که عنصری را بتوانیم به موضوعی تشبیه کنیم

جوهری باشد ( essences) توجه به جوهره درونی فضای معماری مثلا طراحی یک فضا با حس روحانی و تفکر برانگیز

برنامه ای باشد (programmatic  ) که در آن توجه به حل مسئله عملکردی و برنامه طرح در درجه اول قرار دارد. مثل خیلی از کارهای معماری مدرن.

ایده آل گرایانه باشد ، که ایده آلهای معمار در آن اولویت می یابد. مثلا توجه به معماری سبز و بهینه سازی مصرف انرژی. یا ایده آل گرایی میس واندر روهه در اغلب طرح هایش که برنامه طرح را تحت الشعاع قرار میداد.

 

با تعريف ساده مي توان گفت  کانسپت ها  ايده هايي (Ideas) هستند که  عناصر  گوناگوني  در يک  جا گرد هم  ميآورند. اين عناصر  گوناگون  ، در متن اين نوشتار؛ تفکرات ، تصورات و مشاهدات هستند. در معماري  کانسپت ، مسيري  است که طي آن نيازهاي فيزيکي ، شرايط  محيطي و باورها به هم مي پيوندند و به اين  ترتيب  کانسپت ها  بخش مهمي  از روند  طراحي معماري  را شکل  مي دهند.

کانسپت ها و طراحي معماری

شکل گيري  کانسپت پديده اي  خود به خودي  نيست  بلکه نيازمند تلاشي متمرکز  براي گرد آوري و ترکيب  مسائل  مختلف است. گردآوري  اين مسايل  کاري هوشمندانه  است کاري  به عقيده  بسياري از  طراحان ، معماران ، منتقدان  نويسندگان هنرمندان متشکل از  10 درصد  الهام  و استعداد و 90 درصد پشتکار  و سخت کوشي است. شکل دهي کانسپت براي بسياري  کاري نا آشنا است. همچنين دانشجويان  اندازه  فراگيري  و درک ساير  مباحث  طراحي  در اين مورد  با  سختي مواجه اند.  در زمينه  تقويت  مهارت  کانسپت سازي سه مانع اصلي  وجود دارند.  اولين  مانع مربوط  به  چگونگي  برقراري ارتباط . دومين  مانع  مربوط به  کمبود تجربه و سومين  مانع مربوط  برقراري  سلسله مراتب هستند.

اولين مشکلي  که يک دانشجو  با آن مواجه مي شود برقراري  ارتباط است. نکته جالب  در اين  رابطه اين است  يخت ترين  کار اين اين نيست که چگوننه کانسپت خود را به ديگران  معرفي کنيم  بلکه چگونه  بايد آن را براي  خود تشريح کنيم. به همين خاطر طراحان مي آموزند ، تا قبل از تشريح ايده هاي خود  براي  ديگران  نوعي  ديالوگ  به عنوان  مترعه  در ذهن  خود برقرار سازند ، مشکل ديگر  برقراري  ارتباط گرافيکي  است متاسفانه  بسياري  دانشجويان  در ترسيم  و طراحي  ايده  مورد نظر  خود اکراه  دارند. در معماري  هر آنچه  که قرار است ساخته شود مي بايست  ابتدا  ترسيم گردد . پروسه ترسيم و طراحي بايد  در مراحل  ابتدايي کارآغاز  شود تا  طرح پيشنهادي  و کانسپت آن بتوانند  دائما  نقد و اصلاح شوند.

ممکن است  تصور شود که  تصورات  نمي توانند نقشي در شکل  دادن کانسپت ها  داشته باشند.  اين نتيجه گيري   درستي نيست. در علم  سينکتيک  يا همان  تجربه و تحليل  مسائل  علمي  اصلي  اساسي  به نام  توليد اتفاقي  ايده ها  وجود دارد که  بر اين اساس  هنگام  تحليل مسائل  که به  طريق از راه هاي موجود قابل حل نيستند ، هر  ايده يا تصور  تازه مي تواند سبب گشايش  شود.  بخش کوچکتري  از افراد  اين توانايي را دارند تا با استفاده از سينکتيک و يا ساير  روش هاي توليد انديشه  به ارائه ايده هاي  متنوع  براي مسائل  بپردازند. ايده هايي که اگر چه  ظاهرا  بي معني  و بي ارتباط  و گاهي موهومي  به نظر  آيند ولي  در واقع  مرحله  آغازين  اهميت روند تحليل  مسائل  را مي سازند. در معماري  هم گاهي  عناصر  يک کانسپت ايده آل  را به هيچ  عنوان نمي توان در يک جا جمع  کرد.  در اين  صورت  شايد استفاده  از تصورات براي رسيدن  به کانسپت به عنوان  تکنيکي اساسي  براي شکل دادن کانسپت  و البته  در نتيجه عدم  تجربه  کافي در طراحي  و کانسپت سازي – ضروري باشد.  دانشجويان  مي توانند  هنگامي که  قصد شکل دادن  کانسپي را  دارند  ابتدا  تصورات  خود را  شکل دهند.

کانسپت ها از اين نظر  که تفکراتي  حاصل از  ادراک  ما هستند  تشابه  زيادي با  ايده ها  دارند.  با اين تفاوت  که  کانسپت ها  داراي يک  ويژگي خاص خود هستند. و آن اين که  اين تفکرات  معطوف  به راه هاي  گرد آوري  چند عتصر و ويژگي در يک کل دارد هستند. در معماري کانسپت همچنين  تعيين کننده چگونگي تاثير گذاري جنبه هاي  مختلف نيازمندي هاي بنا بر طراحي  و ساخت  آن از طريق  اجتماع  در يک انديشه  خاص است و کانسپت در معماري  موضوعي  هدفمند است . نتيجه تلاش  متمرکز  و خلاقانه  در يکپارچه  کردن  عناصري  به ظاهر  نا متشابه.

سارنين  چنين پيشنهاد مي کند :

هويت  يا بيان  تنها زماني قابل انتقال  مي شود که  کل  بنا به صورت يک  تعبيه جامع  درآيد. مانند هر  اثر هنري  يک کانسپت ساده  و قوي بايد بر کل کار غالب  باشد و تمام اجزا مي بايست به شکل فعال بخشي  از اين  حالت کلي  باشد. اين مساله  در مورد  و اساسي ترين  و ابتدايي ترين عناصر مانند  پلان يا سيستم  سازه گرفت  تا متاخرترين آنها مانند  رنگ ديوارهاي  داخلي  يا دستگيره هاي در صادق  است.  به عقيده  من اين  هدف  يعني بوجود آمدن  اين  تعبير جامع  والاترين  و مشکل ترين اهداف است و البته  بايد بيش از هر چيز ما را به خود مشغول دارد

فرانک لويد رايت مي گويد:

چرا نمي توان  معبدي  ساخت  - حساس تر از احساس  و نه فقط  براي خود که براي  انسان ، متناسب کاربري هاي او ، به عنوان  جايي براي  آشنايي و براي اينکه  انسان به خاطر  خدايش هم  که شرط  به خدا بنگرد يک  ملاقات  خانه  و جايي براي  اوقات خويش  فضايي زيبا  متناسب  اين منظور  آفريد و با  همين حس  آن را آراست. ساختماني  طبيعي  براي انسان  طبيعي ...

چنين فضايي  شي در  ذهن شروع  به شکل گيري  مي کند ، و در آن هنگام  بايد به  ايناي  ايده  هاي معمارانه گام نهد و  مهم ترين اين است که  فضايي چنين  با شکوه را در ذهن حفظ کنيم  و بگذاريم  تا  خود فضا  کل عمارت را شکل دهد ، بگذاريم  فضاي  درون  معماري  بيرون باشد.

درک  رابطه تقدم  و تاخري موجود  بين تصور ، ايده ، کانسپت و سناريوي کانسپچوال  در واقع  سرآغاز  روند دستيابي  به کانسپتي مناسب  براي يک  بنا است . اين رابطه  به اين صورت ترتيب  داده مي شود : تصور  ايده  کانسپت – سازيوي کانپچوال . که بر اساس  الگوي  افزايش  پيچيدگي ، متناسب  بودن و عمق فکري  است.  در مراحل  ابتدايي پروژه  همواره  فرصت  براي  متصور شدن  ايده ها  وجود دارد  خصوصا اگر  ذهن  توانايي  و تمايل  پذيرش  تفکرات  خلاقانه  غير عادي  و پر تخيل  را که مي توانند. راه حل و گره گشاي  بسياري از نيازها  باشند ،  داشته باشد . پس از اين ، معماران  زماني که  بيشتر با پروژه  آشنايي و از مسائل  آن آگاهي پيدا مي کنند کم کم برخي از  تصورات  و ايده ها  را با اهميت  تر و مناسب تر  از بقيه  تشخيص  مي دهند.  سر انجام  شباهت ها و جذابيت هاي بالقوه  و دسته بندي  ايده ها  شکل مي گيرند و بر پايه  اين ملاحظات  مسير  قطعي  انجام گرفتن  فعاليت ها در آينده  مشخص  خواهد شد.

مينيات و انتقاد از خود :

مساله  بر گزيدن  فرمي  مناسب  براي يک کانسپت  در مقايسه  با نقدي  که خود کانسپت  در طول شکل گيري آن  انجام مي پذيرد. در سطح  پايين تري  از اهميت قرار مي گيرد. در چنين  ديالوگي  انتقادي  مهم ترين سوال  مي تواند  چنين باشد که آيا  اين ايده  مناسب  چنين پروژه اي  هست؟ در نهايت  خود کانسپت و راهکاري  که ارائه خواهد کرد بايد  متناسب با نيازهاي  پروژه  و آميخته  با فعاليت  هاي بنا باشد.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
معماری یعنی زیبایی احجام در کنار هم و معمار یعنی بازی دهنده احجام در کنار هم برای بوجود آوردن زیبایی.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    صفحات جداگانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 47
  • بازدید سال : 332
  • بازدید کلی : 10,191
  • کدهای اختصاصی
    <-PostTitle-> [Post_Content] [Post_Link] [Post_Link]